جدول جو
جدول جو

معنی حبه زن - جستجوی لغت در جدول جو

حبه زن
(حَبْ بَ زَ)
در این بیت سوزنی این صورت آمده است:
زین سور بآئین تو بردند بخروار
زرّ و درم آن قوم که نرزند به دو تیز
از مطرب بدزخمه و شب بازی بدساز
سنگ و سرح (؟) وحبه زن و مسخره و حیز.
و شاید این صورت مصحف کلمه چپه زن یعنی چپک زن، و یا قحبه زن باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه زن
تصویر پنبه زن
آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، پنبه بز، پنبه وز، حلّاج، ندّاف، الباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حقه زدن
تصویر حقه زدن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، کید آوردن، فریفتن، پشت هم اندازی کردن، نارو زدن، غدر داشتن، تنبل ساختن، نیرنگ ساختن، اورندیدن، غدر کردن، مکایدت کردن، مکر کردن، شید آوردن، ترفند کردن، غدر اندیشیدن، دستان آوردن، چپ رفتن، گربه شانه کردن، سالوسی کردن، تبندیدن، خدعه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
دهل زن، طبل نواز، طبلچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکه زن
تصویر سکه زن
کسی که پول فلزی سکه می زند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبه دل
تصویر حبه دل
سویدا، خال یا نقطۀ سیاهی در دل که محل احساسات است، سویدای دل، حبّة القلب، برای مثال بدان خردی که آمد حبۀ دل / خداوند دوعالم راست منزل (شبستری - ۸۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جعبه زن
تصویر جعبه زن
نوازنده جعبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبق زن
تصویر طبق زن
پارسی است تبگ زن زنی که طبق زند زنی که مساحقه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
شندفگر دهل زن کاسه زن طبال دهل زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبه زدن
تصویر کبه زدن
تیغ زدن استره زدن: (چو کودک را ز شیرینی تب آید زنندش کبه گر بر سر نکوتر) (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پنبه را با کمان زند تا زواید را بیرون کند و پنبه را برای انباشتن در لحاف و توشک آماده سازد پنبه بز پنبه وز بهین بهینه حلاج نداف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلقه زن
تصویر حلقه زن
سایلی که حلقه بر در خانه زند گدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقه زدن
تصویر حقه زدن
کلک زدن نارو زدن فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبه بر
تصویر حبه بر
تخمه بر: دزد، زفت (خسیس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه زن
تصویر پنبه زن
((~. زَ))
کسی که پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
((~. زَ))
طبال، دهل زن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
Drummer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
batteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
pemain drum
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
mpiga ngoma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
davulcu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
ドラマー
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
鼓手
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
תופי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
드러머
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
барабанщик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
तबलावादक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
drummer
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
baterista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
batterista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
baterista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
perkusista
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
барабанщик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
Schlagzeuger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طبل زن
تصویر طبل زن
มือกลอง
دیکشنری فارسی به تایلندی